سلامت روان و زنان
مقدمه :
زنان نیمی از جمعیت هر جامعهای را تشکیل می دهند و در عین حال پرورش دهنده همه افراد جامعه هستند . فراهم کردن غذا ، آموزش و پرورش و مراقبتهای بهداشتی افراد خانواده به عهده زنان است . امروزه با پیشرفت جوامع بشری و حضور بیشتر زنان در بیرون از خانه ، این مسئولیت زنان به کل افراد جامعه تعمیم یافته است و زنان به یک نیروی کار اصلی و ارزان قیمت تبدیل شده اند . ولی آیا به همان اندازه منزلت اجتماعی آنان تامین شده است ؟ به نظر می رسد همچنان توقع از زنان به سبب ماهیت وجودی شان از لحاظ جسمی و عاطفی بالاست ، که این خود منجر به افزایش فشارهای روانی – اجتماعی بر زنان می شود و تمام ابعاد سلامت ( فیزیکی ، روانی و اجتماعی ) را در این گروه تحت تاثیر قرار می دهد . تمام این ها بیان کننده اهمیت سلامت خصوصاً سلامت روان در زنان است ، گروهی برای حل این مشکل پیشنهاد می کنند تا زنان سر رشته تمام امور مرتبط با خود را در جامعه به عهده بگیرند پیشنهاد ما این است،" همه افراد جامعه برای ارتقاء سلامت روان خود باید در جهت ارتقاء سلامت روان زنان بکوشند " .
عوامل اقتصادی و اجتماعی موثر بر سلامت زنان
اختلالات روانپزشکی در گروههای اقتصادی – اجتماعی پایین شیوع بیشتری دارد. فقر یکی از مهمترین عوامل اجتماعی موثر بر سلامت زنان است که بیشتر از همه در خانواده های تک والد که زنان سرپرست خانواده هستند و همینطور در میان زنان سالمند جلب نظر می کند . زنان فقیر بیشتر در معرض خشونت ،جنایت و تبعیض قراردارند .و همینطور رویدادهای مصیبت بار مانند بیماری ، مرگ فرزندان و زندانی شدن همسر بیشتر در زنان دیده می شود .
مهمترین این عوامل عبارتند از :
فقر ،فقدان تحصیلات ، بی خانمانی، فقدان حمایت های اجتماعی ، خشونت های جسمی و جنسی ، مزاحمت ها ، تبعیض در خانواده و محیط کار.
برای حل مشکل فقر در زنان راهی که به نظر می رسید اشتغال زنان بود گر چه این کار توانست برخی جنبه های ناشی از فقر را جبران کند اما خود به عنوان یک عامل اجتماعی استرس زا در به خطر انداختن سلامت زنان مطرح گردید چراکه عملاً زنان هم باید مسئولیت های خانه و خانواده را متحمل می شدند و هم در محیط کار مزایای کمتری در مقایسه با مردان داشتند، مانند کار بیشتر و سطح پایین تر و دستمزد کمتر که به این موارد استرس مراقبت از کودک یا بیمار خانواده در ساعات کارو نیز مزاحمت ها و خشونت های جسمی و جنسی در محیط کاراضافه می شود. پیشنهاد ما این است " زنان خانه دار و زنان شاغل به یک میزان نیازمند مداخلات سلامت روان هستند" .
وضعیت تاهل ، نقش مهمی در سلامت روان زنان دارد . زندگی موفق زناشویی با ایجاد حمایت های اجتماعی – اقتصادی و عاطفی مناسب برای زنان منجر به ارتقاء سلامت در زنان می شود . آن روی سکه مشکلات متعدد ناشی از زندگی های نا موفق شامل طلاق و اثرات سوء آن بر زنان ، خانواده ای تک والدی با سرپرستی زنان ، مشکلات ارتباطی ، خشنونت های جنسی و جسمی است .
سایر موضوعات موتبط با سلامت روان :
نشانگان پیش از قاعدگی ( PMS ) : این نشانگان مربوط به کمبود خفیف در هورمون ها و بهم خوردن توازن هورمون های استروژن و پروژسترون است که با علائم خلق منفی ، رفتارهای کنترل نشده ، ناراحتیهای جسمی از حدود ده روز قبل از قاعدگی تا پایان این دوره مشخص می شود .توجه به این علائم و در صورت شدید بودن، درما ن آن لازم و ضروری است . زنان علیرغم استرس در این دوره و تغییرات خلقی معمولاً به خوبی می توانند عهده دار وظایف محوله باشند ، اما این دلیلی برای توجه دیگران به نیازهای ویژه آنان در این دوره نمی شود .
باروری : نقطه تمایز زنان از مردان است.ویژگی ممتازی که هدیه الهی است و آن آفرینندگی زمینی است که به زن اعطا شده است . نقطه عطف باروری دوره حاملگی است که یکی از دوره های بحرانی زندگی زنان است که زنان معمولاًً به خوبی با فشارهای روانی و جسمی ناشی از کنار می آیند .
مهمترین مشکلات روانی در حدود یک سال بعد از زایمان به شرح ذیل است :
ü غمگینی پس از زایمان
ü سایکوز پس از زایمان
ü افسردگی پی از زایمان
توجه به درمان و مراقبت در این بیماریها خصوصاً افسردگی پس از زایمان هم به لحاظ تاثیر بر زنان و هم به لحاظ تاثیر بر زندگی زناشویی و مراقبت از کودکان و پیشگیری از مسامحه و کودک آزاری اهمیت دارد .
سقط جنین : علاوه بر عوارض جسمی که زنان را تهدید می کند که گاه منجر به مرگ و یا عوارض دراز مدت می شود ، از نظر فرایند روانشناختی یک فقدان محسوب می شود که واکنش های انکار ، شوک ، افسردگی ، احساس تهی بودن ، عصبانیت ، از دست دادن اعتماد به نفس مشغولیت ذهنی با عدم حاملگی مجدد از جمله آن ها ست .علاوه بر مراقبت های جسمی و روانی معمول حمایت های عاطفی خصوصاً از طرف همسران می تواند در گذراندن این دوران بسیار موثر باشد .
یائسگی : با افزایش عمر در زنان دوره یائسگی به یکی از دوره های طولانی عمر آن ها تبدیل شده است .
علائم این دوره هم تحت تاثیر تغییرات هورمونی و در راس آن ها کمبود استروژن است و هم تحت تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی که مهمترین عوامل اجتماعی موثر بر آن عبارتند از شروع بیماریهای حاد یا مزمن در زن یا همسر یا بستگان نزدیک ، مرگ همسر، خارج شدن فرزندان از خانه که با علائم افسردگی و تحت عنوان " سندرم آشیانه خالی "خود را نشان می دهد . بازنشستگی زن یا همسر ، مراقبت از نوه ها در کنار این عوامل منفی لازم است که به عوامل مثبتی مثل مجال و فرصت برای پرداختن به سفر و سرگرمی های مورد علاقه هم اشاره کرد .
مصرف مواد :
مصرف مواد بطور مستقیم و غیر مستقیم زنان را مورد تهدید قرار می دهد.
هر چند مصرف مواد در زنان در کشور ما محدود است ، اما به علت مسائل فرهنگی ، زنان مصرف کننده مواد بیشتر در معرض آسیب های جسمی و روانی ناشی از آن هستند. مکان های درمانی خاص برای زنان محدود است و حضور در آن با استیگمای فراوانی همراه است . اغلب اقدامات درمانی فقط در مورد مردان مورد آزمایش خطا گرفته است و بنابراین وضعیت خاص زنان در آن اعمال نشده است . بطور غیر مستقیم زنان یکی از قربانیان خشونت و پرخاشگری مردان مصرف کننده مواد از کودکی تا بزرگسانی هستند که آثار آن از آزارهای جسمی و جنسی ، خود کشی ، مرگ تا ارتکاب به خلاف گسترده می شود .
پیشنهاد ما این است " در ارائه مراقبت های بهداشتی سلامت روان ، بیماران مزمن و زنان را در اولویت قرار می دهیم . "
بهداشت روانی زنان سالخورده :
با توجه به عمر طولانی تر زنان در مقایسه با مردان ، مشکلات سالمندان به نحوه چشمگیری مربوط به زنان است .واکثر زنان در این دوره بیوه هستند و بدون حمایت های مناسب خانوادگی به تنهایی زندگی می کند . همچنین با توجه به افزایش بیماریهای مزمن خصوصاً دمانس و درد و ناتوانی ناشی از این بیماریها به مشکلات این گروه می افزاید . حفظ و ارتقاء سلامت روانی زنان سالخورده قطعاً بر بروز بیماریهای مزمن آن ها تاثیر مثبتی خواهد داشت خوشبختانه در فرهنگی اسلامی – ایرانی ما مادران سالخورده از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند ودر خانواده از حمایت های روانی – اجتماعی بالایی برخوردار هستند،اگرچه با تغییرات فرهنگی پیش رووتغییر نگاه در نسل جدید لزوم تاکید بر اهمیت سلامت روان برای این گروه را بایستی بطور جدی در نظر داشت
.: Weblog Themes By Pichak :.